گر بیایی
ناف این جلادکان از ناف بابایش
کنده خواهد شد
هرچه داروغه ست و
جاسوس اند و
بیمایه
یک سره برچیده خواهد شد
گربیایی
آخ!
آدمی از لاک این تحجر
این حکایتهای گندیده
این هوای پست و فرسوده
رها،
آسوده خواهد شد
من اگر دارم توانی
میتوانم با تو باشم
میتوانم با تو همدوش پرستو
شاخه شاخه
باغ و صحرا را نوید و عشق کارم
میتوانم غصهها را
اشکهای مادران را
ابر سازم
برف آزادی ببارم
داغ و ننگ صد زمستان را برانم
گر بیایی
آرزوها از دلِ خاک
زنده خواهد گشت
تازه خواهد شد زمان
با مهر
چشمها از حسرت دیدار
سیر خواهد شد
گر بیایی
رقص آگاهیست و
مالامال انسان
بر شکوه عدل.
۲۶ دسامبر ۲۰۲۳