ندارند جهشی
واژگان می گریند
وقتی از جانی ملکم گویم
حیف این مردم غلتیده به خون
اشک بارند و
ندارند جهشی
برگزیدند سکوت را
به مداوای تن زخمی خویش.
دستی در خون هزاران جلاد
سنگ افسوس جهان غارت
فرق و دندان مرا می شکند
همتم بدرقه کن
که به لب آمده جان
مرگ بهِ از نفس ِ بی آزرم
گر بدین پستی پستان
بیغرض در قفس سرد زمان
خو گیرد.
به مناسبت سیه روز ششم جدی ۱۳۵۸که توام بود با اشغال و
جنایت سوسیال امپریالیزم شوروی و نوکران حلقه به گوشش
در افغانستان.
تقـــویم خونین
در پاره پاره گوشه ی تقدیر ملتم
از شش تا به هشت
خون است و
جنگ و جرم و جنایت
برخیز ای عزیز
تا بشکنیم دهان ستم آفرین را
ورنه
کلاف جنگ و اسارت هزار سال
می پیچد
در سراسر تقویم عمر مان.
6 جدی 1391 – کابل