ای رفیق
ای رفیق
در نیمه راهم من
در میان سیل خون و
چرخ ابر تیرگون مرگ و ویرانی
اژدها با سفله گانش قوله اش بالاست
صد صدایی ارتجاعِ «مدنی» جاریست
من به تنهایی
در جدال با هر چه پستی هاست
در شبی رگبار ایستادم
در رگِ مردار این ایام
تا خروش خلق خواهم رفت
دست من را گیر
راه من را جو
تا رکود و خستگی را
پایه ی همبستگی را
زندگی را
تازگی بخشیم
عشق من:
لبخندی بر لبهاست
فکر من:
آزادی دنیاست
دست من را گیر
را من راه جو
م . آژن
ثور 1397