آواز رزم

آواز رزم

اشعار انقلابی و مردمی از سرزمین ویران و اسیر به نام افغانستان
آواز رزم

آواز رزم

اشعار انقلابی و مردمی از سرزمین ویران و اسیر به نام افغانستان

تو اگر خیزی و..



تو اگر خیزی  و من خیزم  و توفان باشد 

عزم ما قوی‌تر از کوه و بیابان  باشد 


توده گر با شرف علم بیامیخت به عشق 

ری نزن گرچه جهان لانه‌ی شیطان باشد 


میرویم در دل این بحر که ناپیدا است 

عهد بستیم ولو مرگ نمایان باشد


تو بران بر جگر خصم نترس از دد و دون 

گر چه این فاحشگان مست و خرامان باشد


تو اگر پشت خدا را به زمین کوبیدی

سینه از مشغله‌ی عشق غزل خوان باشد


شاید ای دخت شررخیز خموش مکتب رزم

پشت یک صفحه کتاب شورش پنهان باشد 

ای وطن، 

             عشق  

                      طبیعت به خلق سوگند کن 

 آه وحیف است هنوز، زندگی زندان باشد


ما در این جال ستم سخت گرفتار شدیم 

ضعف ما است که جلاد به دوران باشد


باغ امید صباح غنچه به خورشید زند 

 جهد و آگاهی و آزادی فراوان باشد


کوچه‌ها را همه جا بهر تو نقاشی کنم 

گندم و امن و سرور وه که چه ارزان باشد


 صورت شهر به مهتابی شب خنده زند 

با تو می‌رقصد دلم گرچه به گریان باشد


 گر نبودیم مهم نیست زمان شاهد ماست 

خلق خیزد، تو بیایی  و چراغان باشد


 م.آژن

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد