باختن از همیشه تا هنوز رفته
ام
بارها باخته ام ولی
سر فرو نبرده ام
پای صد شکست را شکسته ام
قلب خسته را ز سینه ام
دوانده ام
میروم
در برابر سیاهی سیاه
دلان
تا فغان خستگان جهان
شود
من کتاب قصه ای تو ام
تو عزیز درد آشنای من
بار بار بخوانی یم
تا بدانی ام
بدانی ام
بدانی ام
گام رفتنم به کوچه نبرد
روز
شیهه ی غرور عشق را
صدا صدا می زند
|