چــند فـصل تـرانه دارم اما بهـــار نیست
آواز سوخـته است ســرود و گیتار نیست
پـــروانه هــای شـوق مـرا پـر بستـه اند
نــــو روز آمـــدی دریغــــا نگـــار نیست
نه باغ مـــانده است نه یـار و نه هم دیار
درد است لحـظه ها در آنجا که یار نیست
یـک روز آمــدم به تمـــاشــای زنـــــدگی
آخـــر کجـــا روم مــرا غمگــسار نیست
هفت سین ما چو قامت بودا به خون تپید
زهــر است روزگار مگر آشکار نیست ؟
دستی کسی ز مـــزرعه عـشق پــــُر نشد
کشتند بـــی شمار که اینجــا شمار نیست
تا خـــادی و جهــادی ضحاک رهـبر است
یک واژه از حـقیقت روز پــایــدار نیست
در زیــر چـتر حــادثه نوروز کــــی دمـــد
این سال پیر به شانه مـــان شاندار نیست
در تنگنای تنگ زمستان سکوت چه سود
خــیزیــد ای خــلایــق پــایــان کــار نیست
بی شبهه تخـت بخـت خـدایان شکستنیست
آنجـــــا بهـار مـاست دگــر انتحـــار نیست
گـــر لاله هـــای دامــن پـامــیر غــزل نشد
"آژن" سروده های تو ما را به کار نیست
سلام دوست گرامی
واقعیت خو چنین است اما بگذار یک تعداد هم در این اوضاع غم های خود را فراموش کند
و سرگرم زندگی شوند بلکه روشن آرام زیستن را ما هم در کنار همدیگر یاد بگیریم
موفق باشید
سلام آژن جان،
خیلی زیباست. فکر میکنم در وقت امتحانهایت شعرها جاری میشود.
گر چه من در هنر شعر و شاعری چیزی نمیفهمم ولی یک پیشنهاد داشتم که اگر به جای کلمه گیتار، از دیگر آلات موسیقی ذکر میکردی بهتر نمیشد؟ مثلاً دوتار، سیتار. چرا که آلات موسیقی محلی اند و بیشتر با نوروز ربط دارند.
سلام
منتظر شعر نو هستیم و بهار نیامد و همانگونه که خودت گفتی تغییرات هم در زندگی ما سراغ نشد
پس چشم براه نغمه نو که از آینده درخشان مژده بدهد
درود بر شما
شعر شما به دل من و شاید سایرین خوب چنگ میزند می شود
برایم اندکی اگر تکلیف نیست توضیح بدهید
باز هم درود